سفارش تبلیغ
صبا ویژن
   حسد چون کم بود ، تن درست و بى غم بود . [نهج البلاغه]
 

 

چندی پیش در یکی از سریال های تلوزیونی شخصی را نشان میداد که اجناس قیمتی ایران را به خارج از کشور قاچاق میکرد.

دلیلش هم این بود که ایرانی ها به موزه ها سر نمی زنند ولی خارجی ها قدر این اجناس را میدانند. البته این یک بهانه پوچ است ولی به هر حال وقتی این بخش از سریال را دیدم  بر آن شدم تا برای شناختن موزه ها قدمی بردارم.

در زیر تعدادی از موزه ها و توضیح مختصری از آنها به همراه تصویر وجود دارد. امیدوارم مورد توجه شما قرار گیرد :



کلمات کلیدی :
  نوشته شده در  دوشنبه 86 مرداد 22ساعت  9:8 صبح  توسط سید احمد ایمانی                نظرات دیگران()
آدرس مستقیم این نوشته

از بعثت او جهان جوان شد                             گیتی چو بهشت جاودان شد

ادامه



کلمات کلیدی :
  نوشته شده در  یکشنبه 86 مرداد 21ساعت  10:59 صبح  توسط سید احمد ایمانی                نظرات دیگران()
آدرس مستقیم این نوشته

زندان نمودن امام و چگونگی شهادت

درباره حبس امام موسی (ع) به دست هارون الرشید شیخ مفید در ارشاد روایت می کند که علت گرفتاری و زندانی شدن امام، یحیی بن خالد بن بر مک بوده است زیرا هارون فرزند خود «امین» را به یکی از مقربان خود به امام جعفربن محمد ابن اشعث که مدتی هم والی خراسان بوده است سپرده بود و یحیی بن خالد بیم آن را داشت که اگر خلافت به امین برسد جعفربن محمد را همه کاره دستگاه خلافت سازد و یحیی و بر مکیان از مقام خود بیفتند. جعفر بن محمد بن اشعث شیعه بود و قایل به امامت موسی (ع) و یحیی این معنی را به هارون اعلام می داشت. سرانجام یحیی پسر برادر امام را به نام علی بن اسماعیل بن جعفر از مدینه خواست تا به وسیله او از امام و جعفر نزد هارون بدگویی کند. گویند امام هنگام حرکت علی بن اسماعیل از مدینه او را احضار کرد و از او خواست که از این سفر منصرف شود. و اگر ناچار می خواهد برود از او سعایت نکند. علی قبول نکرد و نزد یحیی رفت و بوسیله او پیش هارون بار یافت و گفت از شرق و غرب ممالک اسلامی مال به او می دهند تا آنجا که ملکی را توانست به هزار دینار بخرد. هارون در آن سال به حج رفت و در مدینه امام و جمعی از اشراف به استقبال او رفتند. اما هارون در قبر حضرت رسول (ص) گفت یا رسول الله از تو پوزش می خواهم که می خواهم موسی بن جعفر را به زندان افکنم زیرا او می خواهد امت ترا برهم زند و خونشان بریزد. آنگاه دستور داد تا امام را از مسجد بیرون بردند و او را پوشیده به بصره  نزد والی آن عیسی بن جعفربن منصور بردند.

ادامه مطلب



کلمات کلیدی :
  نوشته شده در  چهارشنبه 86 مرداد 17ساعت  1:59 عصر  توسط سید احمد ایمانی                نظرات دیگران()
آدرس مستقیم این نوشته

<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت ها
خیبری ساکته،دود نداره سوز داره
برای دل تنگی خودم
جلوه ای از عبادت امام رضا علیه السلام
کلنا عباسک یا زینب...!
اسلام علیک یا ابوتراب
برای مرغ سحر رسانه ملی، فرزاد جمشیدی
حماسه حضور
جانستان بلوچستان (قسمت نهم)
برگرد(خیبر)
کاش نماز عیدفطر را به امامت مولای غریبمان اقتدا کنیم؟
من و شلوارم...
جانستان بلوچستان (قسمت هشتم)
روح جهاد و اخلاص مرزی نمیشناسد.
جانستان بلوچستان (قسمت هفتم)
عاشق شدیم و عاشق حیران ما شدند
[همه عناوین(201)][عناوین آرشیوشده]